آموزه هایی از کلام بزرگان
رهنمودی از حضرت امام خمینی قدس سره
دیدار با معلمان تعلیمات دینی سراسر كشور1359/ 10 / 11
« ممكن است در بین همین ده نفر، همین پنجاه نفر كه شما تعلیم میدهید یك شخصی پیدا بشود كه بعدها یك مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یك مملكت بشود، نخست وزیر بشود، مراتب عالیه كشور دست او بیاید. چنانچه همین یك نفری كه پیش شما بوده بعد هم رفته پیش كسان دیگر تا رسیده به آن آخر یك تربیت فاسدی بشود؛ یعنی یا تعلیمی باشد و هیچ كاری به این نداشته باشند كه این باید تربیت انسانی هم بشود، یا خدای نخواسته معلّم منحرفی باشد و این كودك از اول و بعد هم در مراتب دیگر، تحت یك تربیت انحرافی واقع بشود، ممكن است همین یك نفر، یك كشور را به باد فنا بدهد.»
***
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دام ظله العالی
(بيانات در ديدار معلمان و اساتيد دانشگاههای خراسان شمالى 20/ 7 / 1391)
يك نكتهاى كه در ضمن مطالب اين دوستان هم بود، ذهن بنده هم همواره خيلى متوجه به آن است، اين است كه ما در درجهى اول بايد به ساختن و پرداختن شكل روحى كودكانمان اهتمام بورزيم. اگر توانستيم هويت انسانى اين كودك را از آغاز كودكى شكل بدهيم و خلقياتى را در آن به وجود بياوريم، اين براى هميشه به درد خواهد خورد. عوارضى وجود دارد، معمولاً اين عوارض اخلاقيات را تحت تأثير قرار ميدهد؛ اما اگر چنانچه شخصيت كودك از آغاز ساخته شد و شكل گرفت، تأثيرات عوارض كمتر خواهد بود و عوامل كمك كننده هم در بين راه كمك خواهد كرد.
(بيانات در ديدار جمعی از معلمان سراسر كشور 13/2/ 1391)
اين نوجوان ممكن است فردا كسى مثل امام بزرگوار ما بشود، ممكن است يك مصلح اجتماعى بشود، ممكن است يك دانشمند برجسته بشود، ممكن است يك انسان صالح و والا بشود. همهى اين استعدادها در مجموعهى نوجوانان و كودكانى كه در اختيار معلم قرار ميگيرند، وجود دارد. ما ميخواهيم اين استعداد را به فعليت برسانيم؛ ببينيد چقدر اين كار مهم است. بيشتر خطابم به عامهى مردم ماست، به قشرهاى مختلف جامعهى ماست؛ قدر معلم را بدانند، منزلت معلم را بشناسند.
بیانات در دیدار مسئولان كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان 2/23/ 1377)
«بچهى شما در آغوش شما، در مدرسهى شما، در كتابخانهى كانون و جلوِ روى شماست و شما براى او فكرهايى، آيندهاى و اميدوارىاى داريد. ناگهان مشاهده مىكنيد دسترسى يك نفر كه حداقل بيگانه است - شما با اين بچه خويشاونديد، شما معلّمش، پدرش، يا مربّيش هستيد؛ ليكن او بيگانه و بىعلاقه به سرنوشت اين بچه است - به اين بچه، از راه همين كالاهاى فرهنگىِ متداول و رسانههاى گوناگون خبرى و فرهنگى، بيشتر از شماست! اين، جاى نگرانى است و امروز اين وجود دارد؛ چه من و شما بخواهيم، چه نخواهيم!
نتيجه چيست؟ اين است كه ما بايد گردشِ كار را تُندتر كنيم. ما بايد بيشتر تلاش كنيم و مىتوانيم. من اعتقاد دارم ما مىتوانيم بهتر، عينىتر، دقيقتر و سريعتر كار كنيم و نگذاريم. ما جوانان خودمان را تربيت كنيم.
سعى كنيد بچهها را با ايمان كنيد؛ ايمان به خدا، ايمان به حقيقتِ مطلق و ايمان به اسلام. اگر اين بچهها باايمان پرورش پيدا كردند و شما توانستيد بذر ايمان را در دلشان بكاريد، در آينده مىشود از آنها هر شخصيت عظيمى ساخت و براى هر كارى مناسبند.
جملهاى راجع به مسألهى كودكان و نوجوانان عرض كنم: حقيقتاً بايد بگويم كه اگر مسؤولان امور فرهنگى كشور بخواهند مسألهى كودك و نوجوان را آنچنان كه هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خيال مىكنم خيلى از آنهايى كه مسؤولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به اين مسأله بپردازند.